لرزبان

لرزبان ؛ فرهنگ مردم لر ؛ موسیقی لری

لرزبان

لرزبان ؛ فرهنگ مردم لر ؛ موسیقی لری

لری : مو ای گم نره تو ای گوی بدوشش

فارسی : من می گویم نر است تو می گویی بدوشش:کنایه است برای اصرار وسماجت وحرف نشنودن


لری :  دس اشکسه کار ای کنه اما دل شکسه کار نی کنه

فارسی : دست شکسته کار می کنداما دل شکسته کار نمی کند:کنایه از دلمردگی


لری : دیه وخه نیدی شی کنه کر جمو جمو ای خواس

فارسی : دختر ترشیده امید شوهر نداشت شوهر که کرد پسر دو قلو می خواست:در مورد حاجت بی جا


لری : دووری که دایش تعریفش ای کنه سی هالوش خوبه

فارسی : دختری را که مادرش ازاو تعریف می کند برای پسر داییش خوب است


لری : در تونه ای گم دیوار توگوش بگر

فارسی : به در اشاره می کنم دیوارتو بشن : کنایه درمورد اشخاص کند فهم.


لری :  می ای خوی بری هونه خالت

فارسی : مگر می خواهی خانه خاله ات بروی: در مورد محبت خاله ها.


لری : سوار غم پیاده نی خره

فارسی : سوار به فکر پیاده نیست : کنایه در مورد اشخاص خود خواه و تازه به مقام رسیده.


لری : می گردو بارت که رک و رک ای کنی

فارسی : مگر گردو بار داری که صدا میکند:کنایه در مورد افراد کم ظرفیت.


لری : تو که شوم نداری سی چه مهمون ای گیری

فارسی : توکه شام نداری چرا مهمان می گیری :کنایه در مورد اشخاصی که قدرت ندارند و ادعا میکنند.


لری : جومه درسه فکرش به پرویه

فارس : جامه پاره حواسش به وصله است:مانند اسب گم کرده دنبال افسارش می گردد.


لری : هر کس دس بنه سر کلاهش باد نبرش

فارسی : هر کس دست بر کلاه خود نهد تا باد او را نبرد :هر کس باید مواظب خود باشد


لری : هر که گلیم خوشه باید و او بکشه

فارسی : هر کس گلیم خود را باید از آب بیرون آورد :هر کس باید حدود کار خود را بشناسد .


لری : کله کاغذی سرم نهادی

فارسی : کلاه کاغذی سرم گذاشتی:منظور حقه و نیرنگ و فریب دادن است ،کلاه گذاشتن .


لری : دندون درد درمونش کشیدنه

فارسی : دندان درد درمانش کشیدن است .در مورد دست شستن از کاری است وقتی که دیگر ثمری ندارد.


لری : سر همسات که تراشتن سر خوت تر کن

فارسی : سر همسایه ات را که تراشیدند سر خودت را  تر کن :اشاره به این که اگر همسایه ات ناراحتی پیدا کرد به همسایه دیگر هم اثر خواهد کرد.


لری : چه خش شیون کنی دلت نسوزه

فارسی : چه خوب است شیون کنی دلت نسوزد:در رابطه با عدم دلسوزی اشخاص در برخی موارد 


لری : دری ا دیر ای شله

فارسی : دروغ از دور می لنگد :در مورد رسوائی و آشکاری دروغ.


لری : تا کچکی نکی و گپی نمیرسی

فارسی : تا کوچکی نکنی به بزرگی نمیرسی

یادآوری به افرادی است تا از فرمانبرداری بزرگترها و استادان رنجیده خاطر نشوند موفق نمی شوند.


لری : تراز گـُروَه تا در کَه دو

فارسی : مسیر راست و همیشگی گربه تا در انبار کاه

کنایه به افرادی است که رفت و آمد بجای معین دارند.


لری : بزم میره, بالا می شینه

فارسی : بدگویی و غیبت می کند,در صدر هم می نشیند.

کنایه به افراد از خود راضی و دورواست.


لری : چش دخوش سی بی سرمه داخلش کرد

فارسی : چشم از خودش سیاه بود, سرمه هم تویش کشید

دوباره کاری و انجام کارهای زائد و غیر لازم.


لری : د دیت کور بیم و تشت روشه نویم

فارسی : از دودت کور شدم, با آتشت روشن نشدم( گرم نشدم)

کنایه به افراد بی سود و زیان آور است.


لری : زیه و هفتا آوو, قاووش ترنیه

فارسی : به هفتاد آب زده, مچ پایش هم خیس نشده

افراد هفت خط و زرنگ را گویند.


لری : ملیچک امسال, جیکه جک پارسال

فارسی : گنجشک امسال, جیک جیک پارسال

ادعای بیش از توان کردن.


ضرب‌المثل‌های الیگودرز (بختیاری) :

لری : ایر کلا آقاسه نیده بید, ادعا شایی اِکرد.

فارسی : اگر کلاه پدرش را ندیده بود, ادعای شاهی می کرد.

خودبزرگ بینی و تکبر بی مورد


لری : دَدَر و داآ اِبره کُرو بوه

فارسی : دختر به مادر شبیه است و پسر به پدر

در مورد شباهتهای اخلاقی بین فرزندان و پدر و مادرشاناین مثل آورده می شود.


لری : ز خاک ورداشتن چو کنیش دِ خره

فارسی : از خاک برداشتن,کاشتن تو گل

از بندی به بند سخت تر گرفتار شدن


لری : کور ز تیاس ترسه، کچل ز سرس

فارسی : کور از چشمهاش می ترسد و کچل از سرش

هر کسی از نقطه ضعف خودش ترس دارد.


لری : و کچل گتن سی چه سر ته شنه نکنی، گت: خوشم ز ئی قرتی گریا نیا

فارسی : به کچل گفتن چرا سرت را شانه نمی کنی، گفت: از این قرتی گریها خوشم نمیاد

هر کس در کاری سود نداشته باشد آنرا مناسب نمی داند


لری : کُر خو سی هر که با سرمایه نیخوا

فارسی : پسر خوب برای هر کس باشد سرمایه نمی خواهد

اشاره به غیرت و جوهر داشتن پسرهای خوب است.