لری : مو ای گم نره تو ای گوی بدوشش
فارسی : من می گویم نر است تو می گویی بدوشش:کنایه است برای اصرار وسماجت وحرف نشنودن
لری : دس اشکسه کار ای کنه اما دل شکسه کار نی کنه
فارسی : دست شکسته کار می کنداما دل شکسته کار نمی کند:کنایه از دلمردگی
لری : دیه وخه نیدی شی کنه کر جمو جمو ای خواس
فارسی : دختر ترشیده امید شوهر نداشت شوهر که کرد پسر دو قلو می خواست:در مورد حاجت بی جا
لری : دووری که دایش تعریفش ای کنه سی هالوش خوبه
فارسی : دختری را که مادرش ازاو تعریف می کند برای پسر داییش خوب است
لری : در تونه ای گم دیوار توگوش بگر
فارسی : به در اشاره می کنم دیوارتو بشن : کنایه درمورد اشخاص کند فهم.
لری : می ای خوی بری هونه خالت
فارسی : مگر می خواهی خانه خاله ات بروی: در مورد محبت خاله ها.
لری : سوار غم پیاده نی خره
فارسی : سوار به فکر پیاده نیست : کنایه در مورد اشخاص خود خواه و تازه به مقام رسیده.
لری : می گردو بارت که رک و رک ای کنی
فارسی : مگر گردو بار داری که صدا میکند:کنایه در مورد افراد کم ظرفیت.
لری : تو که شوم نداری سی چه مهمون ای گیری
فارسی : توکه شام نداری چرا مهمان می گیری :کنایه در مورد اشخاصی که قدرت ندارند و ادعا میکنند.
لری : جومه درسه فکرش به پرویه
فارس : جامه پاره حواسش به وصله است:مانند اسب گم کرده دنبال افسارش می گردد.
لری : هر کس دس بنه سر کلاهش باد نبرش
فارسی : هر کس دست بر کلاه خود نهد تا باد او را نبرد :هر کس باید مواظب خود باشد
لری : هر که گلیم خوشه باید و او بکشه
فارسی : هر کس گلیم خود را باید از آب بیرون آورد :هر کس باید حدود کار خود را بشناسد .
لری : کله کاغذی سرم نهادی
فارسی : کلاه کاغذی سرم گذاشتی:منظور حقه و نیرنگ و فریب دادن است ،کلاه گذاشتن .
لری : دندون درد درمونش کشیدنه
فارسی : دندان درد درمانش کشیدن است .در مورد دست شستن از کاری است وقتی که دیگر ثمری ندارد.
لری : سر همسات که تراشتن سر خوت تر کن
فارسی : سر همسایه ات را که تراشیدند سر خودت را تر کن :اشاره به این که اگر همسایه ات ناراحتی پیدا کرد به همسایه دیگر هم اثر خواهد کرد.
لری : چه خش شیون کنی دلت نسوزه
فارسی : چه خوب است شیون کنی دلت نسوزد:در رابطه با عدم دلسوزی اشخاص در برخی موارد
لری : دری ا دیر ای شله
فارسی : دروغ از دور می لنگد :در مورد رسوائی و آشکاری دروغ.
لری : تا کچکی نکی و گپی نمیرسی
فارسی : تا کوچکی نکنی به بزرگی نمیرسی
یادآوری به افرادی است تا از فرمانبرداری بزرگترها و استادان رنجیده خاطر نشوند موفق نمی شوند.
لری : تراز گـُروَه تا در کَه دو
فارسی : مسیر راست و همیشگی گربه تا در انبار کاه
کنایه به افرادی است که رفت و آمد بجای معین دارند.
لری : بزم میره, بالا می شینه
فارسی : بدگویی و غیبت می کند,در صدر هم می نشیند.
کنایه به افراد از خود راضی و دورواست.
لری : چش دخوش سی بی سرمه داخلش کرد
فارسی : چشم از خودش سیاه بود, سرمه هم تویش کشید
دوباره کاری و انجام کارهای زائد و غیر لازم.
لری : د دیت کور بیم و تشت روشه نویم
فارسی : از دودت کور شدم, با آتشت روشن نشدم( گرم نشدم)
کنایه به افراد بی سود و زیان آور است.
لری : زیه و هفتا آوو, قاووش ترنیه
فارسی : به هفتاد آب زده, مچ پایش هم خیس نشده
افراد هفت خط و زرنگ را گویند.
لری : ملیچک امسال, جیکه جک پارسال
فارسی : گنجشک امسال, جیک جیک پارسال
ادعای بیش از توان کردن.
ضربالمثلهای الیگودرز (بختیاری) :
لری : ایر کلا آقاسه نیده بید, ادعا شایی اِکرد.
فارسی : اگر کلاه پدرش را ندیده بود, ادعای شاهی می کرد.
خودبزرگ بینی و تکبر بی مورد
لری : دَدَر و داآ اِبره کُرو بوه
فارسی : دختر به مادر شبیه است و پسر به پدر
در مورد شباهتهای اخلاقی بین فرزندان و پدر و مادرشاناین مثل آورده می شود.
لری : ز خاک ورداشتن چو کنیش دِ خره
فارسی : از خاک برداشتن,کاشتن تو گل
از بندی به بند سخت تر گرفتار شدن
لری : کور ز تیاس ترسه، کچل ز سرس
فارسی : کور از چشمهاش می ترسد و کچل از سرش
هر کسی از نقطه ضعف خودش ترس دارد.
لری : و کچل گتن سی چه سر ته شنه نکنی، گت: خوشم ز ئی قرتی گریا نیا
فارسی : به کچل گفتن چرا سرت را شانه نمی کنی، گفت: از این قرتی گریها خوشم نمیاد
هر کس در کاری سود نداشته باشد آنرا مناسب نمی داند
لری : کُر خو سی هر که با سرمایه نیخوا
فارسی : پسر خوب برای هر کس باشد سرمایه نمی خواهد
اشاره به غیرت و جوهر داشتن پسرهای خوب است.